صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 128191
تعداد نوشته ها : 74
تعداد نظرات : 6

امارگیر حرفه ای سایت

Rss
طراح قالب
GraphistThem248

رابطه انسان با خود در قرآن


 مسئوليت دين در زندگي انسان، تنظيم روابط انساني است و روابطي كه دين در زندگي انسان به تنظيم آنها مي پردازد چهار نوع است:
۱) رابطه انسان با خدا
۲) رابطه انسان با خود
۳) رابطه انسان با ديگران
۴) رابطه انسان با اشياء و افكار
اين روابط جنبه مثبت و منفي دارند. رابطه انسان با خدا گاهي به بندگي، توبه، تضرغ، اخلاص، حسن ظن، شكر و يقين متصف مي شود و گاهي به كفر، انكار، استكبار و سوءظن. رابطه انسان با ديگران گاهي به تندي، زورگويي، ملامت، دشمني، جنگ، بغض، خيانت و تنفر متصف مي شود و گاهي به نرمي، بخشش، آسان گيري، تسامح، خدمت، دوستي، نيكي و امانت.
رابطه انسان با اشياء و افكار گاهي به افساد، تبذير، تخريب و اهمال متصف مي شود و گاهي به اصلاح، آباداني، رشد و حفظ رابطه انسان با خود بعد از رابطه با خدا از مهمترين، پيچيده ترين، ظريفترين و دقيق ترين اين روابط بشمار مي آيد. گاهي انسان نسبت به خود و ارزشهاي خود جاهل است چنانكه خداوند مي فرمايد: ما امانت [الهي و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين وكوهها عرضه كرديم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند واز آن هراسناك شدند، و [لي] انسان آن را برداشت; راستي او ستمگري نادان بود. (احزاب;۷۲). جاهل به خود و به ارزشهاي خود، ظالم به خود است و گاهي انسان از كساني است كه خداوند خودش را به آنها نشان داده و آنها را به ارزشهاي خويش واقف ساخته و به آيات خود آگاه نموده است.
چنانكه خداوند مي فرمايد: «به زودي نشانه هاي خود را در افقها [ي گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است » (فصلت: / ۵۴).
گاهي انسان ارزش خويش را شناخته به آن احترام مي گذارد، و گاهي نفس خود و مواهبي را كه خداوند در آن قرار داده كوچك شمرده و آن را حقير مي شمارد. گاهي از خود فرار مي كند و به انواع كارهاي بيهوده اي كه باعث دوري وي از خود مي گردد، روي مي آورد، به مواد مخدر و خودكشي پناه مي برد. گاهي مي داند كه چگونه با جديت با واقعيت مواجه شود. گاهي با خود هماهنگ است و گاهي در رابطه اش با خود دچار آشفتگي و پريشاني است. گاهي دوست دار خود است و گاهي دشمن خود، گاهي به ياد خويش است و گاهي خود را فراموش مي كند. گاهي بر خويشتن مسلط است و گاهي نفس بر او غالب است، گاهي در خود فرو مي رود و گاهي عكس اين حالت را دارد، گاهي خود را هلاك مي كند و گاهي باعث احياء خود مي شود، خداوند مي فرمايد: «و جز خويشتن را به هلاكت نمي افكنند» (انعام: ۲۴)
گاهي با خود صادقانه رفتار مي كند و گاهي به آن خدعه مي زند، خداوند مي فرمايد: «ببين چگونه به خود دروغ مي گويند و آنچه بر مي بافتند از ايشان ياوه شد.» (انعام: ۲۴)
گاهي به خطاي خويش اعتراف نموده و خود را مورد انتقاد قرار مي دهد، گاهي مغالطه مي كند و خطاهاي خود و هواهاي نفساني را نيكو جلوه مي دهد، گاهي عنان نفس را در شهوتراني رها مي كند و گاهي با تمام نيرو آن را تحت سلطه خويش قرار مي دهد و از حدود الهي تجاوز نمي كند. گاهي در طلب راحتي و غرق در شهوات عنان نفس را رها مي كند و گاهي با تحمل زحمت و مشقت در رشد و كمال آن مي كوشد. گاهي خود را بالا مي برد و گاهي خود را كوچك مي شمارد، گاهي به حالت از خود بيگانگي دچار مي شود، گاهي با آن مانوس و در خلوت تنهائي با تامل در خود لذت مي برد و از اين قبيل روابط مثبت و منفي با خود. از آنجا كه رابطه انسان با خود غالبا از ظرافت خاصي برخوردار است، هنگامي كه اين رابطه منفي است خسارت آن را درك نمي كند. گاهي انسان در تجارت مال (كم يا زياد) ضرر مي بيند اما آن را احساس مي كند و درصدد جبران بر مي آيد، لكن گاهي به خودش زيان مي رساند - كه از بزرگترين نوع خسارت به شمار مي آيد - و اين خسارت پيوسته زياد مي شود تا همه وجودش را فرا مي گيرد، «قسم به عصر كه واقعا انسان دستخوش زيان است.» (و العصر) و باز مي فرمايد: «خودباختگان كساني اند كه ايمان نمي آورند.» (انعام: ۱۲) گاهي انسان به فرد ديگري غير از خودش ظلم مي كند در اين صورت آن را احساس مي كند و مي كوشد از طريق نيكي و عدل آن را جبران كند، لكن گاهي به خود ظلم مي كند اما آن را احساس نمي كند گاهي انسان بي گناهي را از بين مي برد و به بزرگي گناه خود پي مي برد، و گاهي خودش را هلاك مي كند اما اين گناه را درك نمي كند.
خداوند مي فرمايد: «از بين نمي برند جز خودشان را». ضرر ناشي از رابطه منفي انسان با خود، شبيه ضرري است كه از رابطه منفي وي با خداوند به او مي رسد.
امروزه رابطه انسان با خود ضمن تحليلهاي رواني در دايره محدودي بررسي مي شود. در حالي كه اولين بار قران به اين رابطه و اهميت و ارزش آن در زندگي انسان اهتمام ورزيد و انسان را به آن آگاه نمود، بررسي هاي رواني و انساني تا كنون قادر به گشودن پيچيدگي اين رابطه نشده اند. و قران اين افق گسترده از روابط انساني را گشود.

دسته ها :

اگر ميخواهيد روزي 70000 گناه از شما بخشيده شود

 شيخ كفعمي در حاشيه ي بلد الامين از سيدبن باقي نقل كرده كه فرموده مستحب است درهر شب ماه رمضان دو ركعت نماز در هر ركعت حمد و توحيد سه مرتبه و چون سلام داد بگويد:

سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفيظٌ لا يَغْفُلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ رَحيمٌ لا يَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قائِمٌ لا يَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا يَلْهُو

منزه است آن خدايي كه او حافظ است و غفلت نكند منزه است آن خدايي كه او مهربان است و شتاب نكند منزه است آنكه او هميشه بر پا و ثابت است و از ياد نبرد پاك و منزه است آنكه او جاويد است و ساحت كبريايش دور از لهو و بازي است.

پس بگويد تسبيحات اربعه را هفت مرتبه پس بگويد:

سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ، يا عَظيمُ اغْفِرْلِيَ الذَّنْبَ الْعَظيمَ.


منزهي تو منزهي تو منزهي تو اي خداي بزرگ گناه بزرگم را بيامرز.


پس ده مرتبه صلوات بفرستد بر پيغمبر و آل او عليهم السلام كسي كه اين دو ركعت نماز را به جا آورد بيامرزد حقتعالي از براي او هفتاد هزار گناه.

دسته ها :
X