صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 122653
تعداد نوشته ها : 74
تعداد نظرات : 6

امارگیر حرفه ای سایت

Rss
طراح قالب
GraphistThem248


 خداوند مي فرمايد: «چيزي را كه بدان علم نداري دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد» (اسراء: ۳۶) و در هر مسؤوليت سه طرف لازم است;
۱) سؤال كننده
۲) سؤال شونده
۳) شي ء مورد سؤال
بدون شك سؤال كننده خداوند است. خود انسان سؤال شونده و شي اي مورد سؤال است.

● انسان حسابرس خويش است
 

خداوند مي فرمايد: «نامه ات را بخوان; كافي است كه امروز خودت حسابرس خود باشي.» (اسراء: ۱۴) در اينجا نيز محاسبه كننده و محاسبه شونده يكي است. پس انسان خودش را محاسبه مي كند و به حسابرس ديگري نياز نيست و همانطور كه شاهد نفس خود مي باشد حسابرس آن نيز هست.

● دشمني انسان نسبت به خود
 

كساني كه در دنيا دعوت خداوند را اجابت نمي كنند با خود دشمني مي كنند و اگر با خود دشمني نمي كردند هر آينه دعوت خداوند را اجابت مي كردند، خداوند (ياملائكه) در آخرت به آنها خطاب مي كند كه: دشمني خدا نسبت به آنها در آخرت شديدتر از دشمني آنها به خودشان در دنيا مي باشد.
خداوند مي فرمايد: كساني كه كافر بوده اند مورد ندا قرار مي گيرند كه: قطعا دشمني خدا از دشمني شما نسبت به همديگر سخت تر است، آنگاه كه بسوي ايمان فراخوانده مي شديد و انكار مي ورزيديد. (غافر: ۱۰)
كلمه ندا در اين آيه به اين مطلب اشاره دارد كه از مكان دور ندا مي دهند، در حالي كه خداوند اصلا از اينها دور نيست (از رگ گردن به اينها نزديكتر است) و (بين انسان و قلبش حائل است) لكن اينها از خداوند دورند. گناهان و معاصي آنها باعث دوري آنها از خداوند گرديده و مانع شنيدن كلام خداوند از نزديك شده است. پس همانطور كه شخص دور صدا را از دور مي شنود، آنها نيز كلام خدا را از دور مي شنوند.

خلاصه و نتيجه
 

آنچه ذكر شد مجموعه اي از تصورات قراني است كه صورت دقيقي از روابط انسان با خود را بيان مي كند، و تعامل انسان با خويش راتوضيح داده و به تحليل اين رابطه پرداخته است. با اين عناوين مي توانيم تصور كاملي از رابطه انسان با خود و تحليل اين رابطه داشته باشيم و در نتيجه هيچ راهي براي از بين رفتن تلاش و كوشش انسان باقي نمي ماند. هر كار خير يا شري از انسان بر صفحه ذهن وجوارح وي باقي مي ماند، و خود وي مسئول آنهاست، فرار و خلاصي از آن ممكن نيست چون خود وي در گرو عمل خويش است و خود انسان در روز قيامت بر نفس خويش شهادت مي دهد و آن را محاسبه مي كند. از خود متنفر است و به سبب افعالي كه انجام داده بر خود خشم مي ورزد. اين بدي ها تبديل به مصيبتها، رنجها و حوادث در زندگي دنيا و تبديل به عذاب سوزان در آخرت مي شود. بنابراين، قران نه تنها اصل تعامل و رابطه انسان با خود را بيان مي كند بلكه به حقيقي عميقتر مي پردازد و آن اينكه هر گونه تلاشي و كوشش كه انسان انجام دهد دير يا زود به خود وي بر مي گردد و از مصاديق تعامل انسان با خود مي باشد.

● زيان نفس
 

از مفاهيم جالب قراني مفهوم زيان نفس است. خداوند مي فرمايد: «والعصر ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنو و تواصوا با الحق و تواصوا باالصبر»
زندگي انسان در اين دنيا محدود مي باشد، سرمايه انسان ايامي است كه در اين دنيا زندگي مي كند. در حديث آمده است (يا بن آدم انما انت ايامك) يعني (اي بشر تو همين روزهاي زندگي ات هستي) پس هر روز كه از زندگي انسان بگذرد جزئي از او رفته است.
وقتي همه روزهاي عمر يك انسان به پايان رسيد، نقش وي و همه سرمايه اش در اين دنيا تمام شده است. پس دنيا براي انسان ميدان عمل، تجارت و توليد و آخرت مرحله برداشت و حسابرسي است.
(امروز هنگام عمل است نه حساب و فردا موقع حساب است نه عمل) (اليوم عمل و لاحساب و غدا حساب و لاعمل) بنابراين سرمايه انسان روزهائي است كه خداوند براي وي در اين دنيا مقدر كرده است. اگر روزي از عمر وي بدون انجام عملي صالح بگذرد آن جزء از عمرش را به زيان سپري كرده و اگر همه عمرش به پايان رسد در حالي كه عمل صالحي را انجام ندهد تمام عمرش زيان كرده و اين خسران مبين است. در نتيجه اگر به خدا ايمان نياورد و عمل صالح انجام ندهد و به صبر و حق توصيه نكند در زيان دائمي بسر مي برد.

دسته ها :

 

از ديدگاه مردم عمل تنها بر صفحه نفس تاثير نمي گذارد، بلكه بر آن نقش مي بندد و ثابت مي ماند اما قران مطلبي عميق تر بيان مي كند. و آن اينكه عمل آنچنان بر صفحه نفس ثابت مي ماند كه بر طرف كردن آن غير ممكن است خداوند مي فرمايد: «كارنامه هر انساني را به گردن او بسته ايم، و روز قيامت براي او نامه اي كه آن را گشاده مي بيند بيرون مي آوريم.» (اسراء: ۱۳)
همان طور كه مفسران مي گويند كارنامه اي كه خداوند به گردن ما آويخته همان اعمال ماست، و چيزي غير از صفحه نفس ما، كه اعمالمان بر آن نقش بسته، نيست. مرحوم فيض كاشاني در تفسير صافي درباره اين آيه شريفه مي گويد: اين كارنامه همان روح انسان است كه عمل انسان بر آن نقش بسته، همچنين بر نفس وي و اعضا و جوارحش نقش مي بندد و اعضا و جوارح در روز قيامت انسان را رسوا مي كنند.

● شهادت انسان نسبت به خود
 

به نظر قران شهادت انسان بر خود در عالم در (پيمان فطري بين خدا و انسان) شروع شده است و روز رستاخيز كامل مي شود. درباره ميثاق، خداوند مي فرمايد: واشهد هم علي انفسهم و درباره شهادت روز قيامت مي فرمايد: شاهدين علي انفسهم بالكفر (توبه: ۱۷) «در حالي كه به كفر خويش شهادت مي دهند.» (توبه: ۱۷) شهادت از نظر مفهوم، غير از اعتراف است، در روز قيامت همان طور كه بر نفس خود شهادت مي دهد معترف و مقر است كه به آن ظلم كرده، خداوند مي فرمايد: پس به گناه خود اقرار مي كنند و مرگ باد بر اهل جهنم (ملك: ۱۱) در اينجا شاهد همان مشهود عليه است، و وحدت شاهد و مشهود عليه از ويژگي هاي قران است و همانطور كه انسان بر خودش شهادت مي دهد، اعضاء و جوارحش نيز در آن روز سخت، بر او شهادت مي دهند. خداوند مي فرمايد: و [ياد كن] روزي را كه دشمنان خدا به سوي آتش گرد آورده و بازداشت مي شوند تا چون بدان رسند و گوششان و ديدگانشان و پوستشان به آنچه مي كرده اند بر ضدشان گواهي مي دهند و به پوست خود مي گويند: «چرا بر ضد ما شهادت داديد؟» مي گويند: «همان خدائي كه هر چيز را به زبان آورده ما را گويا گردانيده است، و او نخستين بار شما را آفريد و بسوي او برگردانيده مي شويد» (فصلت: ۲۱)در شهادت آگاهي شاهد لازم است و بدون حضور شاهد نيز مشهود عليه محقق نمي شود. پس در زندگي اين دنيا ناچار اعضاء بايد نوعي آگاهي نسبت به اعمال و تصرفات ما داشته باشند تا شهادت كامل شود. خدا نسبت به خلق خود و نشانه هايش عالمتر و نسبت به اينكه چگونه اين شهادت كامل شود داناتر است.

دسته ها :

 

اين اصل از مهمترين اصول در فرهنگ اسلامي و قريب به نظريه اي است كه لاووازيه دانشمند فرانسوي در فيزيك در اثبات (بقاء ماده) ابراز كرده است. طبق نظريه قرآن، هيچ كوشش و عملي از انسان از بين نمي رود، از هر نوعي كه باشد، و هر بهره اي از صلاح و فساد كه داشته باشد. خداوند مي فرمايد: «روزي كه هر كسي آنچه كار نيك به جاي آورده و آنچه بدي مرتكب شده، حاضر شده مي يابد، و آرزو مي كند كاش ميان او و آن [كارهاي بد] فاصله اي دور بود. (آل عمران ۳۰)
پس هر كار خير ياشري كه از انسان سر مي زند و انسان تصور مي كند كه گذشت زمان آن را از بين مي برد، به آخرت منتقل مي شود و آن را پيش روي خويش مي بيند، با اينكه ممكن است كاملا آن را فراموش كرده باشد.
«فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره » (زلزال)
اين آيه به روشني و با قوت اصل فوق را بيان مي كند. پس ممكن نيست ذره اي از اعمال خير و شر در اين عالم از بين برود بلكه كار و عمل انسان باقي خواهد ماند. خداوند مي فرمايد: «و كارنامه نهاده مي شود، آنگاه بزهكاران را از آنچه در آن است بيمناك مي بيني و مي گويند: «اي واي بر ما، اين چه نامه اي است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگي را فرو نگذاشته، جز اينكه همه را بحساب آورده است و آنچه را انجام داده اند حاضر يابند، و پرودگار تو به هيچ كس ستم روانمي دارد.»(كهف: ۴۹)

دسته ها :

اين حقيقتي ظريف از حقايق قران است. قران در آنجا كه مي فرمايد: «براي انسان جز حاصل تلاش او نيست.» (نجم:۳۹) حقيقتي بس بزرگتر از حقايق اين عالم را بيان مي كند و آنجا كه مي فرمايد: «هر كس هموزن ذره اي نيكي كند آن را خواهد ديد و هركس ذره اي بدي كند آن را خواهد ديد.» (زلزال: ۸،۷). حقيقت بزرگي را بيان مي كند. پس عملي كه از انسان صادر مي شود چه خوب، چه بد راه انسان را معين مي كند. اين حقايق براي كسي كه قران بخواند و در آن تامل كند، روشن است. ولكن آيا آنطور كه مجرمان در اين دنيا گاهي از نتايج عمل خود فرار مي كنند، انسان قادر است در آن دنيا از نتايج عملش رهائي يابد و از آن فرار كند. در صورت عدم امكان فرار، آنطور كه قران مي فرمايد، چه ضمانتي انسان را به قبول نتايج اعمالش در دنيا وآخرت وادار مي كند؟ قران مي فرمايد: اين ضمانت تنها نفس انسان است. به منظور روشن شدن منظور قران به مثال زير توجه فرمائيد: شخصي كه به ديگري قرض مي دهد، به منظور اينكه در موعد مقرر وصولش ممكن باشد، معمولا ضمانتي را از طرف مقابل دريافت مي كند و اين ضمان كه رهن نام دارد نزد قرض دهنده محفوظ مي ماند تا در صورتي كه قرض گيرنده منكر شود در آن تصرف كند.
نفس انسان عين رهني است كه نزد خداوند محفوظ و در مقابل عمل انسان در حوزه قدرت و سلطنت خداوند قرار دارد. در صورتي كه ظلم يا تجاوز يا بدي كند نمي تواند از نتايج عملش فرار كند، چون نفس وي درگرو خداوند است. همانطور كه قرض دهنده حق خودش را از عين مرهونه اخذ مي كند، خدا نيز در صورتي كه انسان عمل سوء يا ظلمي انجام دهد از نفس وي اخذ مي كند.
نكته جالب اين است كه در اين معامله رهن گذار و عين مرهونه يكي است مثل اين كه مجرم نزد حاكم زندان باشد، در اين صورت، حاكم احتياج به رهين ديگري ندارد. هر جريمه اي كه به عهده زنداني باشد مستقيما از خود وي طلب مي شود، چون خود وي در گروست.

دسته ها :


 قيس بن عاصم نقل مي كند: با جماعتي از قبيله بني تميم خدمت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم رسيديم، عرض كردم يا رسول الله ما را نصيحتي كن، ما اهل بيابان هستيم، پيامبر فرمود.
اي قيس ناچاري از همراهي كه با تو دفن مي شود، در حالي كه تو مرده اي او زنده است. اگر همراهت گرامي باشد تو را گرامي مي دارد و اگر پست باشد تو را وا مي گذارد. برانگيخته نمي شوي مگر با او و سئوال نمي شوي مگر از او، بنابراين سعي كن آن را صالح كني، اگر صالح باشد با آن انس دار و اگر فاسد باشد جز از او وحشت ندار، و آن همراه، عمل تو است.
در آيات فراواني از قران بر اين حقيقت قراني تاكيد و تصريح شده است كه:
كارهاي خوب و بدي كه از انسان صادر مي شود به خود وي برگشت مي كند، پس اگر كار خير باشد از آن سود مي برد و اگر شر باشد به وي ضرر مي رسد.
در آيات ذيل تامل كنيد:
«هر كس گناهي مرتكب شود، فقط آن را به زيان خود مرتكب شده.» (نساء: ۱۱۱)«پس هركه به ديده بصيرت ننگرد به سود خود او و هركس از سر بصيرت ننگرد به زيان خود اوست.»(انعام: ۱۰۴) «هر كس به راه آمده، تنها به سود خود به راه آمده و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است.» (اسراء: ۱۵)
«و هركس سپاس گزارد، تنها به سود خويش سپاس مي گزارد.» (نمل: ۴۰)
«هر كس پاكيزگي جويد، تنها براي خود پاكيزگي مي جويد.» (فاطر: ۱۸)
«هر كس هدايت شود، به سود خود او است و هر كس بيراهه رود تنها به زيان خودش گمراه مي شود.» (زمر: ۴۱)
«هر كه كار شايسته كند به سود خود او است و هر كه كار بد كند، به زيان خود او است.» (فصلت: ۴۶)
«هر كه پيمان شكني كند، تنها به زيان خود پيمان مي شكند.» (فتح: ۱۰)
«پس برخي از شما بخل مي ورزند، و هر كس بخل ورزد تنها به زيان خودبخل ورزيده.» (محمد: ۳۸)
بديها به مصائب تبديل مي شوند.
بديهايي كه همراه با انسان باشند، در زندگي به رنجها وبدبختيها تبديل مي شوند. خداوند مي فرمايد: «و هر مصيبتي به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست.» (شوري: ۳۱)
و مي فرمايد: «آنچه از بدي به تو مي رسد از جانب خودت مي باشد.» (نساء: ۷۹)
اين آيات روشنگر اين است كه بدي ها و گناهان در زندگي افراد و امت ها به بدبختيها، رنجها و بلاها و مشكلات اقتصادي و سياسي و همچنين به حوادث طبيعي تبديل مي شود. همانطور كه گناهان و معصيتهاي افراد در آخرت تبديل به عذاب جهنم مي شود.

دسته ها :

اكنون به منظور شناخت چگونگي تحليل اين رابطه از سوي قران و نيز چگونگي تفهيم آن بار ديگر به قران بر مي گرديم. روش قران در تحليل رابطه انسان با خودش و نيز در تعامل انسان با خود كاملا جديد بود، قران دشمني انسانها نسبت به يكديگر و تجاوز از حدود الهي را ظلم انسان به خود مي داند نه به غير. «هر كسي كار بدي انجام دهد يا به خود ظلم كند سپس از خداوند طلب بخشش كند خداوند را توبه پذير و بخشنده مي يابد.»
همچنين قران بخل ورزي انسان در انفاق به غير را از نوع بخل به خود به حساب آورد. در تحليل اين رابطه، قران مجموعه اي از موضوعات و عناويني را بيان مي كند كه توضيح مي دهد چگونه آنچه به تصور انسان رابطه با غير به حساب مي آيد، به رابطه با خودش بر مي گردد. اين عناوين بطور اجمال عبارتند از: انسان آنچه را كه انجام مي دهد در واقع كسب مي كند.
اين نظريه قراني جديد در افق فكر بشر بيان مي دارد كه انسان هر عملي انجام دهد در واقع آن را كسب مي كند، قران در اين مورد دقيق است. خداوند مي فرمايد: «و هر كس گناهي مرتكب شود، فقط آن را به زيان خود مرتكب شده.» (نساء:۱۱۱) ارتكاب و كشيدن گناه به سمت خود، در فهم عرفي، در مقابل صدور گناه، مي باشد ولي قران به ما گوشزد مي كند كه هر گناهي از انسان صادر شود خود وي آن را مرتكب شده است. هيچ گناهي از انسان صادر نمي شود مگر اينكه انسان آن را به سمت خود مي كشد و آن را انجام مي دهد. خداوند مي فرمايد: «كل نفس بما كسبت رهينه » يعني (هر نفسي در گرو اعمالي است كه انجام مي دهد.) (مدثر: ۳۸)
و مي فرمايد «كل امري بما كسب رهين » يعني (هر كس در گرو دستاورد خويش است.) (طور: ۲۱) پس به نظر قران هر عملي كه از انسان صادر مي شود، در حقيقت خود وي آن را انجام داده است. به نظر قران تمام افعال انسان كسبي است و انسان با انجام هر كاري يا مرتكب خير مي شود و يا شر، اگر كار نيك انجام دهد، حسنه و اگر كار بدي انجام دهد، سيئه كسب مي كند.
اعمال انسان به خود وي بر مي گردد. همانطور كه انسان انجام دهنده عمل است، عمل نيز به صاحبش بر مي گردد. بازگشت اين دو به يك چيز است لكن با دو اسلوب مختلف و قران در آيه زير هر دو اسلوب را با هم به كار برده مي فرمايد: «ان احسنتم احسنتم لانفسكم و ان اساتم فلها» «اگر نيكي كنيد به خود نيكي كرده ايد و اگر بدي كنيد به خود بد كرده ايد.»
نكته حايز اهميت اين است كه لام در كلمه (لانفسكم) به دليل جمله بعد كه مي فرمايد: «و اگر بدي كرديد به خود بد كرديد،» به معني (مصلحت) نيست، چنانكه گفته مي شود كلمه طيبه به نفع انسان و كلمه خبيثه بر ضرر اوست. بنابراين، معني آيه شريفه اين است كه خوبي و بدي انسان به خود وي بر مي گردد. اگر كار نيك انجام دهد قطعا خودش سود مي برد و اگر كار بد انجام دهد قطعا ضرر آن به خود وي بر مي گردد.

دسته ها :

روش قران در اين مساله اين است كه در ضمن مفاهيم متعدد، موارد اين رابطه را بيان مي كند و با لطافت از آنها مي گذرد، به نحوي كه انسان به سادگي متوجه تصور و فهم جديد از روابط انسان نمي گردد، اما وقتي مجموع آيات را در نظر بگيريم و بعضي را با بعضي ديگر ضميمه كنيم، در مي يابيم كه قران فهم و تصور جديدي از روابط انساني را براي ما بيان نموده است و افق تازه اي را كه در تاريخ تفكر بشر بي سابقه بوده به روي ما گشوده است. در اينجا ابتدا مواردي از آياتي كه رابطه با خود را بيان مي كند، ذكر مي كنيم و آنگاه به بررسي آنها مي نشينيم.
۱) گاهي انسان براي بدست آوردن خشنودي خداوند خودش را به خدا مي فروشد «و در عوض خشنودي خداوند را بدست مي آورد» و اين از بهترين معاملات در زندگي انسان به حساب مي آيد، خداوند مي فرمايد: «و از ميان مردم كسي است كه جان خود را براي طلب خشنودي خدا مي فروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است. (بقره: ۲۰۷)
۲) گاهي خود را به سفاهت مي زند كه اين از زشت ترين نوع سبك مغزي بشمار مي رود، خداوند مي فرمايد: «وچه كسي - جز آنكه به سبك مغزي گرايد - از آيين ابراهيم روي بر مي تابد؟ و ما او را در اين دنيا بر گزيديم; و البته در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود.» (بقره: ۱۳۰)
۳) گاهي به خود ظلم مي كند; هر چند اين مطلب عجيب به نظر مي رسد لكن در زندگي انسان وجود دارد، خداوند مي فرمايد:
«هر كس كار بدي كند يا بر خويشتن ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت.» (نساء: ۱۱۰)
۴) گاهي بدون اينكه به خود ظلم كند با اعتدال و ميانه روي رفتار مي كند، خداوند مي فرمايد: «برخي از آنها بر خود ستمكارند و برخي از ايشان ميانه رو.» (فاطر; ۳۰)
۵) گاهي به خود نيكي مي كند، خداوند در مورد ذريه ابراهيم و اسحاق مي فرمايد: «از ذريه اين دو برخي نيكو كارند و برخي به روشني بر خويش ظلم مي كنند.» (صافات; ۱۱۲)
۶) گاهي خود را فراموش مي كند و اين از عجيب ترين حالات فراموشي است،«آيا مردم را به نيكي فرمان مي دهيد و خود را فراموش مي كنيد.»(بقره: ۴۴)
7) گاهي بر خودش شهادت مي دهد خداوند مي فرمايد: «و ايشان را برخودشان گواه ساخت.» (اعراف: ۷۲)
۸) گاهي به خود خيانت مي كند و اين از عجيب ترين خيانتها در زندگي انسان است، «خدا مي دانست كه شما با خودتان ناراستي مي كرديد پس توبه شما را پذيرفت.» (بقره: ۱۸۷)
۹)گاهي با خودش دشمني مي كند و اين از عجيب ترين دشمني ها است. «كساني كه كافر بوده اند مورد ندا قرار مي گيرند كه: قطعا دشمني خدا از دشمن شما با همديگر سخت تر است.» (غافر: ۱۰)
۱۰) گاهي به خود نيرنگ مي زند، خداوند مي فرمايد:
«با خدا و مؤمنان نيرنگ مي بازند، ولي جز به خويشتن نيرنگ نمي زنند.» (بقره: ۹)
۱۱) گاهي خود را گمراه مي كند.
«جز خودشان كسي را گمراه نمي كنند.» (آل عمران: ۶۹)
۱۲) گاهي به خود دروغ مي گويد.
«ببين چگونه به خود دروغ مي گويند و آنچه بر مي بافتند از ايشان ياوه شد.» (انعام: ۲۴)
۱۳) گاهي خود را هلاك مي كند، «جز خويشتن را به هلاكت نمي افكنند.» (انعام: ۲۶)
۱۴) گاهي به خود زيان مي رساند،
«قسم به عصر كه واقعا انسان دستخوش زيان است.» (عصر).
۱۵) گاهي به خود بخل مي ورزد، «پس برخي از شما بخل مي ورزند، هر كس بخل ورزد تنها به زيان خود بخل ورزيده.» (محمد: ۳۸) اين پانزده مورد از جمله نمونه هايي است كه قران درباره رابطه انسان با خود و تعامل با خويش بيان مي كند.

دسته ها :
X